بازی ایران عراق

توی سالن تلویزیون خوابگاه عرقی ها نشستیم و بازی رو تماشا کردیم. من بودم و "میم" و دو تا دوست عراقی دو طرفمون. هر کسی تیم خودشو تشویق میکرد ، ما بازیکنای اونا رو فحش میدادیم و مسخره میکردیم و اونا مال مارو و با هم تخمه میخوردیم و میخندیدم و میخندیدیم. انگار دربی استقلال پرسپولیس بود. اون پشت دوتا به قول "میم" ارزشی هر کدوم یکی پرچم ایران دستش بود و اون یکی پرچم عراق و به نشانه دوستی دست هاشون رو دور گردن همدیگه حلقه کرده بودن.


بازی بی هیچ حاشیه ای تموم شد.


وقتی داشتیم برمیگشتیم "میم" به من گفت :

"لنی پدرم 2 سال توی جنگ جنگید. از عراقیها متنفره . هربار که تلویزیون زنهای اهوازی یا خرمشهر رو نشون میده بغض میکنه و میگه این بی شرفا به ی ما کردن و شروع میکنه به فحاشی اما ما همین چند دقیقه پیش مثل چهارتا دوست و برادر باهاشون بازی رو دیدیم و تخمه خوردیم و خندیدیم. این جنگ چیه لنی؟ این پرچم چیه؟این خاک چیه؟ اینا چین که به خاطرشون یه نسل کینه و نفرت جمع میشه و باید دست به دامن زمان شد؟ فکر میکنی پدر من یه روز بتونه با اینا تخمه بخوره و بازی ببینه ؟ نه نمیتونه ! اون هیچوقت تا آخر عمر نمیتونه دلشو با هیچ عراقی ای صاف کنه ! ولی تو چند دقیقه پیش  اونا رو دیدی! با ما هیچ فرقی ندارن . همونطور که آمریکایی ها فرق ندارن. همونطور که اسرائیلی ها فرق ندارن ."


گفتم:

" پرچم؟ پرچم نماد باور غلط میلیارد ها انسان روی کره زمینه که فکر میکنن نسبت به چیزی که به واسطه محیط و تولدشون بهشون داده شده حق دارن و باید نسبت بهش تعصب نشون بدن . همونطور که اگه یکی الان بیاد ساعت منو از دستم دربیاره و فرار کنه داد میزنم "! بگیرینش!" ولی خب کی میتونه ثابت کنه که این ساعت واقعا مال منه ؟  تابحال به بچه ها دقت کردی؟ هنوز دوسال از زندگیشون نگذشته ولی بخاطر یه عروسک خرسی که مامان باباشون واسشون خریدن میفتن به جون هم . به همدیگه حسادت میکنن و با همون زبون ناقصشون به طرف میفهمونن "این عروسک مال منه " این چیزا تو کد های ژنتیکی ماست . حسادت، طمع، تعصب، اینا همه توی کدهای ماست  . همین چیزاست که از ما انسان ساخته . همین ویژگی هاست که قصه ی ما آدما رو میسازه . قصه ها رفیق . قصه ها . به نظرم یه نفر کد مارو نوشته و رهامون کرده و اون بالا نشسته داره قصه تک تک مارو میخونه . اگه این ویژگی ها نبود جنگ و رقابتی نبود ، اگه جنگ و رقابت نبود شاید بشه گفت تاریخی هم نبود . شاید بشه گفت پیشرفتی نبود، موبایلی نبود، هواپیمایی نبود و . 

ولی رفیق ! انگاری نقابت شل شده . این پایین اگه از این حرفا بزنی به و وطن فروشی و. متهمت میکنن ، این پایین باید همرنگ جماعت بشی . نقابتو سفت کن و با من داد بزن : زنده باد کشورم ! زنده باد این پرچم ! مرگ بر فلانی! "  


گاهی به این فکر میکنم که آیا واقعا یه روز آدما میتونن با آرامش کامل کنار هم زندگی کنن؟ آدمایی که واسه فان به هم فحش میدن ، متلک میندازن، صندلی از زیر پای همدیگه میکشن و . همیشه آخر فکرهام به این نتیجه میرسم که نه! نمیتونن! . چرا نمیتونن؟ 

خنده داره ولی جواب به نظر من اینه : حوصلشون سر میره !! آدما از مدام خوبی کردن و خوب بودن  یه روزی حوصلشون سر میره !!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها